مقالات آموزشي
آموزش صفر تا صد اتوکد دوبعدی و سه بعدی (فیلم فارسی+PDF)
حتما بخوانید
============
مدیران سطح C: تعریف و مثال
برای افزایش آگاهی همگانی، این مقاله را با دایره دوستان خود به اشتراک بگذارید!
یک مجری (مدیر اجرایی) سطح C کارمندی است که در بالای سلسله مراتب یک سازمان قرار دارد و تصمیمات استراتژیک کلیدی را اتخاذ می کند که بر کل تجارت تأثیر می گذارد. کسبوکارهای بزرگ چندین موقعیت متنوع در C-suits¹ خود دارند که فرصتهای زیادی را برای حرفهایهایی که میخواهند در نقش شرکتی خدمت کنند، ارائه میدهد. دستیابی به شغلی به عنوان یک مدیر اجرایی سطح C معمولاً اوج شغل فرد پس از سال ها تحصیل، آموزش و توسعه حرفه ای است.
در این مقاله از ایوسی، موقعیت های موجود در C-suite و کارهایی که این متخصصان انجام می دهند را توضیح می دهیم.
مدیران سطح C چیست؟
مدیران سطح C، حرفه ای های عالی رتبه ای هستند که در رأس حوزه های مربوطه خود در یک سازمان قرار دارند و “C” مخفف “رئیس” است. مسئولیت های مدیریت سطح C اغلب ماهیت استراتژیک دارند. متخصصان C-suite اغلب باید:
-
مدیریت برنامه ریزی استراتژیک
-
وظایفی مانند انجام تحقیقات، گردآوری اطلاعات و تولید گزارش ها را محول کنید
-
اطلاعات لازم را از مدیریت و کارکنان سطوح پایین تر برای تصمیم گیری عمده جمع آوری کنید
-
با سایر مدیران سطح C همکاری کنید
انواع موقعیت های سطح C
هر سازمان عناوین C-suite خود را دارد. این موقعیت ها بسته به شرکت متفاوت است و ممکن است شامل موارد زیر باشد:
-
مدیر ارشد اجرایی: مدیرعامل بر کل سازمان نظارت میکند، سیاستها و برنامههای سطح بالا و همچنین تعیین اهداف و استراتژیهای کسبوکار، چه بلندمدت و چه کوتاه مدت. همه پست های سطح C دیگر به مدیر عامل گزارش می دهند.
-
مدیر عملیاتی: COO بر عملیات روزانه درون شرکت تمرکز می کند و معمولاً درست زیر مدیر عامل شرکت می کند. COO اغلب در هیئت مدیره نیز خدمت می کند.
-
مدیر ارشد مالی: مدیر مالی امور مالی سازمان از جمله فعالیتهای بودجهریزی، پیشبینی، گزارشدهی و انطباق را مدیریت میکند. CFO برنامه ریزی مالی بلندمدت را انجام می دهد و بر بخش های مالی و حسابداری نظارت می کند.
-
مدیر ارشد بازاریابی: CMO با بخش بازاریابی برای انجام مدیریت برند، استراتژی بازاریابی، ارتباطات مشتری و تحقیقات صنعت همکاری می کند. CMO ها بر بازگشت سرمایه (ROI) ناشی از فعالیت های بازاریابی شرکت نظارت می کنند.
-
مدیر ارشد اطلاعات: CIO برنامه ریزی استراتژیک برای بخش فناوری اطلاعات را انجام می دهد و راه هایی را برای افزایش ارزش کسب و کار و بهبود خدمات مشتری از طریق فناوری شناسایی می کند.
-
مدیر ارشد فناوری: مسئولیتهای CTO زمانی توسط CIO انجام میشد، اما پیشرفتهای فناوری ایجاد یک موقعیت جداگانه در بخش فناوری را توجیه کرده است. CTO بر سیستم های اطلاعاتی و توسعه فناوری نظارت دارد.
-
مدیر ارشد محتوا: این CCO تولید محتوا را در همه اشکال، از جمله کپی بازاریابی، محتوای وب و ارتباطات رسانه های اجتماعی مدیریت می کند. این فرد صدای برند، لحن و موقعیت را ایجاد می کند. یک CCO معمولاً در بخش بازاریابی یا روابط عمومی کار می کند و ممکن است با CMO همکاری نزدیک داشته باشد.
-
افسر ارشد منابع انسانی: CHRO افراد شاغل در سازمان را مدیریت می کند و بر استخدام، آموزش، توسعه کارکنان و حفظ کارمندان نظارت می کند. این مدیر اجرایی سطح C در بخش منابع انسانی کار می کند.
-
مدیر ارشد انطباق: این CCO معمولاً رئیس بخش انطباق شرکت است که انطباق شرکت با قوانین، مقررات، سیاستها و قوانین قابل اجرا و همچنین اجرای استانداردها و رویههای مناسب برای مطابقت با آن استانداردها را مدیریت میکند.
-
افسر ارشد امنیت: CSO در بخش امنیتی شرکت کار می کند و برنامه ها و سیاست هایی را که امنیت مالی و عملیاتی سازمان را تضمین می کند، توسعه و نظارت می کند.
-
مدیر ارشد داده ها: CDO بر جمع آوری، تجزیه و تحلیل و استفاده از داده ها در سازمان نظارت می کند و اطمینان حاصل می کند که داده ها به عنوان یک دارایی ارزشمند مورد استفاده قرار می گیرند. این مجری معمولاً در بخش فناوری اطلاعات کار می کند.
-
مدیر ارشد نوآوری: CINO ایده های جدیدی تولید می کند و فرصت هایی را برای نوآوری و تغییر شناسایی می کند که شرکت را به جلو سوق می دهد. این موقعیت معمولا در راس بخش تحقیق و توسعه قرار دارد.
بسیاری از موقعیتهای سطح C دیگر ممکن است در یک سازمان وجود داشته باشند، و برخی ممکن است فقط تعداد کمی از نقشهای فهرست شده قبلی را داشته باشند. به طور معمول، هر چه شرکت بزرگتر باشد، عموماً افراد بیشتری را در C-suite خواهید یافت.
چگونه یک مدیر اجرایی در سطح C شویم
مدیران سطح C معمولاً به تجربه و تحصیلات گسترده نیاز دارند. مراحل زیر می تواند به شما در موقعیت شغلی به عنوان یک مدیر سطح C کمک کند:
-
در صنعت خود تجربه کسب کنید
-
نقش های رهبری را به عهده بگیرید
-
اهداف خود را مورد بحث قرار دهید
-
دستاوردهای خود را دنبال کنید
-
تخصص خود را نشان دهید
-
ادامه تحصیل را دنبال کنید
۱ . در صنعت خود تجربه کسب کنید
تخصص در صنعت به شما دانش لازم را برای یک شغل سطح بالا C-suite می دهد. بسیاری از مدیران در این سطح دارای مجموعه مهارت های متنوعی هستند که بسیاری از جنبه های مدیریت کسب و کار از جمله مالی، منابع انسانی، بازاریابی، فروش و فناوری اطلاعات را پوشش می دهد. اگرچه یک عضو C-suite معمولاً روی یک زمینه تمرکز می کند، این متخصصان ممکن است در چندین بخش و محیط تجربه داشته باشند.
۲ . نقش های رهبری را به عهده بگیرید
مهارتهای رهبری، مانند صداقت، قابلیت اطمینان و تصمیمگیری مؤثر در مشاغل C-suite ضروری هستند. به دنبال ترفیعاتی باشید که به شما تجربه رهبری در نقش مدیریتی بدهد. در نقش فعلی خود ابتکار عمل نشان دهید و تصمیمات موثری بگیرید.
۳ . در مورد اهداف خود بحث کنید
در مورد تمایل خود برای رسیدن به سطح اجرایی با سرپرستان خود صریح باشید. به دنبال یک مربی باشید که بتوانید اهداف خود را با آن مرور کنید. اعلام این موضوع که در مسیر رسیدن به نقش C-suite هستید، میتواند موقعیت شما را برای بررسی زودهنگام در زمان افتتاحیه قرار دهد.
بیشتر بخوانید: تعیین اهداف برای بهبود شغل خود
۴ . دستاوردهای خود را دنبال کنید
با ردیابی موفقیت های خود و جمع آوری شواهد کمی که ارزش شما را در سازمان نشان می دهد، تأثیر خود را بر شرکت نشان دهید. شما می توانید از این اطلاعات هنگام درخواست برای موقعیت های رهبری که به سمت نقش های سطح C منتهی می شود استفاده کنید. این اثبات سخت کوشی، فداکاری و ابتکار شما می تواند پایه ای قوی برای کار به عنوان یک مدیر سطح C نیز باشد.
۵ . تخصص خود را نشان دهید
جلسات پیشرو در کنفرانس ها، انتشار یک کتاب یا کتاب الکترونیکی، ایجاد ویدیوهای آنلاین آموزنده یا میزبانی یک وبلاگ حرفه ای. فرصت هایی را برای مدیریت یک پروژه مهم در نظر بگیرید تا مهارت های رهبری، چشم انداز، سازماندهی و توانایی خود را برای اجرای وظایف ضروری نشان دهید.
۶ . ادامه تحصیل را دنبال کنید
برای تبدیل شدن به یک مدیر اجرایی سطح C ممکن است به مدرک تحصیلات تکمیلی نیاز داشته باشید. بسیاری از متخصصان سطح C دارای مدرک کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی (MBA) یا مدرک مشابه هستند . آموزش پیشرفته شما را با دانش نظری و استراتژی های عملی بهترین شیوه های تجاری آماده می کند. شما می توانید این مدرک را با دانش خاص صنعت خود، مانند تجربه خود در بخش بازاریابی یا کار در مدیریت مشتری، جفت کنید تا برای یک موقعیت C-level در آینده آماده شوید.
https://ivsi.ir/c-level-executive/
======================================================
این مطلب را از دست نده
چگونه با پذیرش حال، زندگی شاد و موفقی بسازیم؟
برای افزایش آگاهی همگانی، این مقاله را با دایره دوستان خود به اشتراک بگذارید!
زندگی را میتوان به یک بافت غنی تشبیه کرد که به طور پیچیدهای از دستاوردها، تجربیات و خاطرات عزیز ما بافته شده است. اما نگرانی بیش از حد دربارهٔ رویدادهای گذشته میتواند به احساسات ناتوانکنندهای از پشیمانی و تأسف منجر شود. این نوع تمرکز بهطور قابل توجهی تواناییهای ما را برای ساختن آیندهای موفق و شاد مختل میکند. در این مقالهٔ گسترده از ایوسی (IVSI) ، ما به بررسی جنبههای مختلف این موضوع خواهیم پرداخت و راهکارهای عملی و مبتنی بر تحقیقات برای زندگی رضایتبخش ارائه خواهیم داد.بیشتر بخوانید: زندگی در حال: لحظه به لحظه بیشتر از زندگی در گذشته
تحلیل مداوم گذشته و اثرات منفی آن
۱. مواجهه با احساسات ناکافی بودن
فکر کردن به رویدادهای گذشته اغلب ما را به یاد موقعیتهایی میاندازد که احساس میکنیم به آنها نرسیدیم یا فرصتهای حیاتی را از دست دادیم. چنین احساسی از ناکافی بودن میتواند احساسات عمیق پشیمانی و اندوه را به وجود آورد. مطالعات متعدد نشان دادهاند که تفکر مکرر (rumination) که به تمرکز تکراری و منفعل بر تجربیات ناراحتکننده اشاره دارد، میتواند به چالشهای سلامت روان، از جمله اضطراب و افسردگی منجر شود (Nolen-Hoeksema, 2001). با شناسایی و پذیرش این الگوهای مضر، میتوانیم اولین گامها را به سوی آزادی عاطفی و سلامت روانی برداریم.
۲. کاهش عزت نفس
زمانی که به شدت بر اشتباهات و ناکامیهای گذشته خود تمرکز میکنیم، خطر دارد که به طور قابل توجهی عزت نفس خود را تضعیف کنیم. این تمرکز بر کاستیهای درک شده میتواند ما را بهطور ناخواسته متقاعد کند که به طور بنیادی قادر به دستیابی به اهداف و آرزوهایمان نیستیم. تحقیقات نشان میدهد که افرادی که عزت نفس پایینی دارند، بیشتر در معرض خودگویی منفی قرار دارند که موجب تداوم چرخهای از خودشکنی و ناامیدی میشود (Baumeister et al., 2003). شناسایی و شکستن این چرخه برای پرورش یک تصویر مثبت و سالم از خود ضروری است.
۳. کاهش انگیزه و انرژی
تمرکز بیش از حد بر اشتباهات گذشته میتواند به کاهش قابل توجهی در انگیزه و انرژی ما برای پیشرفت منجر شود. این تمرکز توجه ما را از لحظهٔ حال و پتانسیل آینده منحرف میکند و باعث میشود احساس کنیم هر تلاشی برای تغییر یا بهبود زندگیامان در نهایت بیفایده خواهد بود. تحقیقاتی که توسط سلیگمن (Seligman, 2011) انجام شده، بر اهمیت خوشبینی در پرورش تابآوری و انگیزه تأکید میکند. با تغییر آگاهانهٔ تمرکز خود به سمت اهداف سازنده و قابل دستیابی، میتوانیم مجدداً انگیزه و اشتیاق خود را شعلهور کنیم.
۴. افزایش استرس و اضطراب
تفکر مداوم دربارهٔ گذشته میتواند به افزایش سطح استرس و اضطراب بینجامد. این استرس اغلب از نگرانی دربارهٔ تکرار اشتباهات قبلی یا احساس ناتوانی در حل مسائل باقیمانده از تاریخچهٔ ما ناشی میشود. چنین اضطرابی میتواند به روابط ما و کیفیت کلی زندگیمان آسیب برساند (Aldao et al., 2010). با این حال، مدیریت استرس از طریق تمرینهای ذهنآگاهی (mindfulness) و خوددلسوزی میتواند به طور قابل توجهی اثرات منفی این وضعیت را کاهش دهد و یک حالت ذهنی سالمتر را پرورش دهد.
مربوط: اصلاح روندهای گذشته: راهکارهای مؤثر برای جلوگیری از تکرار اشتباهات قبلی
پذیرش و آزادی از گذشته
۱. پذیرش واقعیت
اولین گام به سوی یک زندگی شاد و موفق، پذیرش واقعیتهای گذشتهٔ ماست. لازم است که بپذیریم رویدادهایی که رخ دادهاند غیرقابل تغییر هستند و نمیتوان آنها را اصلاح کرد. با پذیرش این واقعیتها، میتوانیم شروع به شناسایی درسهای مثبتی که ممکن است در آنها باشد، کنیم. تحقیقات نشان داده است که پذیرش نقش مهمی در تنظیم عاطفی و بهزیستی کلی دارد (Keng et al., 2011).
۲. یادگیری از تجربیات
تجربیات گذشتهٔ ما به عنوان معلمانی بینظیر عمل میکنند و ما را در فرآیندهای پیچیدهٔ رشد و توسعهٔ شخصی راهنمایی میکنند. به جای تمرکز بر اشتباهات، باید تلاش کنیم تا آنها را به عنوان فرصتهایی برای یادگیری و بهبود خود ببینیم. با بررسی انتقادی تجربیات گذشته و استخراج درسهای ارزشمند، میتوانیم فرآیند تصمیمگیری آیندهٔ خود را تقویت کنیم. مفهوم رشد پس از آسیبدیدگی (post-traumatic growth) نشان میدهد که چگونه افراد میتوانند از سختیها با قدرت و تابآوری جدید خارج شوند (Tedeschi & Calhoun, 2004).
۳. تمرکز بر حال و آینده
برای پرورش آیندهای زیبا و موفق، ضروری است که تمرکز خود را از گذشته به حال و آینده تغییر دهیم. تمرینهای ذهنآگاهی که بر زندگی در لحظه تأکید دارند، میتوانند آگاهی ما را از شرایط و آرزوهای فعلیمان افزایش دهند. با اولویت دادن به اهداف و آرزوهایمان، میتوانیم به طور قابل توجهی رفاه عاطفی و رضایت کلی خود را در زندگی افزایش دهیم (Kabat-Zinn, 2003).
۴. خودارزیابی
به جای تسلیم شدن به احساسات پشیمانی و خودسرزنشگری، مهم است که به خود ارزیابی سازنده بپردازیم. از خود بپرسید آیا واقعاً از وضعیت فعلی خود راضی هستید؟ آیا در حال پیشرفت و تبدیل شدن به نسخهٔ بهتری از خود هستید؟ خوداندیشی به ما اجازه میدهد تا بینشهای معنادار و شناسایی بهبودهای ضروری در زندگیامان را فراهم کنیم.
مربوط: ۱۰۰ سؤال تأملی برای رشد شخصی و حرفهای
۵. پرورش خودمحبتی
برای دستیابی به یک زندگی موفق و شاد، تمرین خودمحبتی ضروری است. با شناخت نقاط قوت و ضعف خود و رفتار با مهربانی و احترام به خود، میتوانید عملکرد خود را بهبود بخشید و به راحتی بر پشیمانیهای گذشته غلبه کنید. مطالعات نشان دادهاند که خوددلسوزی به طور نزدیکی با بهزیستی و تابآوری کلی مرتبط است (Neff, 2003).
۶. مراقبت از خود و مدیریت استرس
اولویتبندی مراقبت از خود و مدیریت مؤثر استرس، اجزای حیاتی یک زندگی شاد و رضایتبخش هستند. با جستجوی مشاوره، انجام تمرینات تنفسی، حذف عوامل استرسزا و توسعه مهارتهای مؤثر مدیریت استرس، میتوانید به طور فعال از زندگیتان لذت ببرید و به سوی اهداف خود پیشرفت معناداری داشته باشید. گنجاندن فعالیتهایی مانند یوگا و مدیتیشن در روال روزمرهتان میتواند سطح استرس را به طور قابل توجهی کاهش دهد و نتایج سلامت روان را بهبود بخشد (Goyal et al., 2014).
۷. افزایش خودآگاهی
خودآگاهی برای رشد و توسعهٔ شخصی حیاتی است. با عمیقتر کردن درک خود، میتوانید نقاط قوت ذاتی خود را شناسایی کرده و بر روی زمینههایی که نیاز به بهبود دارند، تمرکز کنید. این رویکرد جامع به رشد، تمام جنبههای زندگی شما را تقویت کرده و به وجودی موفق و رضایتبخش کمک میکند.
۸. ارتباط مؤثر
ارتباط سالم و مؤثر با دیگران عامل مهمی در دستیابی به موفقیت و خوشبختی است. تقویت روابط با افراد مثبت و حمایتگر، فرصتهایی برای گفتگوهای معنادار، همکاری و رشد متقابل را فراهم میکند. تحقیقات نشان میدهد که ارتباطات اجتماعی قوی میتوانند تابآوری عاطفی و رضایت کلی از زندگی را افزایش دهند (Holt-Lunstad et al., 2010).
مربوط: اقدامات شما آینده شما را شکل میدهد
نتیجهگیری
با بررسی زندگی شمار زیادی از افراد، روشن میشود که تعداد قابل توجهی از آنها احساس پشیمانی و فرصتهای از دست رفته را از گذشته خود دارند. بسیاری از آنها اغلب آرزو میکنند که بتوانند زمان را به عقب برگردانند تا تجربیات خود را بازنویسی کنند. اما واقعیت این است که بازگشت به گذشته نه تنها مفید نیست بلکه امکانپذیر هم نیست.
بسیاری بر این باورند که با مرور گذشته میتوانند اشتباهات خود را اصلاح کرده و دوباره شروع کنند. اما این نگرش بهطور بنیادی نادرست است؛ حال و آیندهٔ ما به طور کامل در کنترل ماست. با تمرکز بر حال و ساختن یک آیندهٔ بهتر، میتوانیم از پشیمانیهای گذشته رها شویم و فرصتها را در همین لحظه غنیمت بشماریم.
عادات ناسالم که در میان بسیاری از افراد رواج دارد، به عنوان موانعی در برابر پیشرفت و موفقیت آنها عمل میکند. این عادات مضر شامل تعلل، مقاومت در برابر تغییر، ترس از ریسک، اجتناب از مسئولیت، تفکر منفی، نگرش قربانی بودن و عدم تعهد هستند. چنین رفتارهایی اقدامهای مثبت که به موفقیت و رضایت عاطفی منجر میشوند را مختل میکند. این موانع میتوانند به شدت رشد را مختل کرده و تحول مثبت را هم در حال و هم در گذشته که خارج از کنترل ماست، مانع شوند.
به طور خلاصه، تغییر گذشته نیاز به مرور آن ندارد. در عوض، با بهبود خود و ایجاد تغییرات سازنده در عادات، افکار و رفتارهایمان، میتوانیم به طور مؤثری بار پشیمانیهای گذشته را کاهش دهیم. از طریق یک فرآیند رشد درونی، میتوانیم ارتباط خود را با خاطرات و احساسات دردناک گذشته قطع کرده و به ما این امکان را میدهد که با قدرت و امید جدید به آینده نگاه کنیم.
بنابراین، در حالی که ممکن نیست به گذشته برگردیم و آن را تغییر دهیم، میتوانید از امروز شروع کنید تا پایان شادی برای خود بسازید. به جای ماندن بر آنچه که از دست رفته، انرژی خود را به سمت ساختن آیندهای زیبا هدایت کنید و به طور کامل در حال زندگی کنید.
https://ivsi.ir/do-not-regret-the-past/